نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 409
مىافكند و عاشقان و طالبان خود را ترك مىكند و به شقاوت و محنت مىافكند و گمراهكننده است كسى را كه اطاعتش كند و به آن مغرور شود و غدّار است بر هر كسى كه از آن ايمن باشد و بر آن اعتماد كند ، حقّا دنيا مركبى است سركش و مصاحبى است خائن و بىوفا و راهى است لغزنده و منزلى است در غايت پستى ، گرامى دارندهاى است كه كسى را گرامى نداشت جز آنكه در عاقبت وى را خوار ساخت ، محبوبهاى است كه هرگز به كسى محبّت نكرد ، ملازمت او را كنند امّا او ملازم هيچ كس نگرديده است ، به آن وفا كنند و آن غدر و مكر مىكند . و به او راست مىگويند و او دروغ مىگويد ، با آن در وعده وفا كنند ولى آن خلف وعده مىكند و با هر كس كه با آن راست است كجى مىكند و قدرتمندان آن را به بازى مىگيرد ، در حالى كه به كسى طعام مىدهد ناگاه او را طعمهء ديگرى مىسازد ، و در حالى كه او را خدمت مىكند ناگاه او را خدمتگار ديگرى مىگرداند و در حالى كه او را مىخنداند ناگاه بر او مىخندد ، و در اثناى آنكه او را به شماتت ديگران وامىدارد ناگاه او را مورد شماتت قرار مىدهد ، و در حالى كه او را بر ديگران گريان مىسازد ناگاه ديگران را بر وى گريان مىكند ، و در هنگامى كه دستش را به عطا مىگشايد ناگاه او را به مسألت و گدايى وامىدارد ، و در عين عزّت او را ذليل مىكند ، و در عين بزرگوارى او را خوار مىسازد ، و در اثناى
409
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 409