نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 408
آلوده نسازد و چگونه سلامتى آن بيمارى نباشد در حالى كه سلامتى آن از اخلاط است و نزديكترين اخلاط به حيات خون است و خون خودش مايهء مرگ ناگهانى و درد گلو و طاعون و درد اعضاى بدن و بيمارى قلبى مىشود ، و چگونه قوّت آن ضعف نباشد در حالى كه قدرت مضرّات را گرد مىآورد ، و چگونه عزّت آن خوارى نباشد در حالى كه هيچ عزّتى ديده نشده است جز آنكه براى اهل خود خوارى طولانى به دنبال داشته است ، علاوه بر آنكه ايّام عزّت كوتاه و ايّام خوارى طولانى است و سزاوارترين مردم به مذمّت دنيا كسى است كه بساط دنياى او گسترده و حاجتش روا شده است ، و هر ساعت و هر لحظه منتظر است مالش از ميان برود و نيازمند شود و خويشاونديش ربوده شود و آن چه گرد آورده غارت شود و آنچه ساخته است از بنيان منهدم شود و مرگ به جمع او راه يابد و مستأصل گردد و به همهء عزيزان خود داغدار گردد . پس نزد تو اى پادشاه مذمّت مىكنم دنيايى را كه آنچه عطا كرد باز مىگيرد و وبال آن برگردن آدمى مىماند و بر هر كه جامهاى پوشانيد از او مىكند و وى را عريان مىسازد و هر كه را بلند كرد پست مىگرداند و به جزع و بىتابى
408
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 408