نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 384
< شعر > چو بر ما وزد بادهاى شمال بخوانيم و گوئيم از جان وليد ! كه او رادمردى كريم و سخى است فرستاده اشتر به خان لبيد شترهاى معظم كه گويى بر آن نشسته فرازش به كوهان عبيد خدايت جزايت به نيكى دهد كه پختيم و كرديم در آن تريد كرامت چنين است اى ذو كرم بمانده است در كام جانان مزيد < / شعر > لبيد گفت : اى دخترم ! نيكو سرودى جز آنكه در اين اشعار مسألت و گدايى كردى ، گفت : مسألت و گدايى از پادشاهان خجالت ندارد ، گفت : اى دخترم تو از ديگران شاعرترى ! و ذو الاصبح عدوانىّ سيصد سال زيست . و جعفر بن قبط سيصد سال زندگانى كرد . و به درك اسلام نايل آمد . و عامر بن ظرب عدوانىّ سيصد سال زندگانى كرد . و محصن بن عتبان دويست و پنجاه سال زندگانى كرد و در اين باره چنين
384
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 384