نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 297
خود بازگشتم و بعد از آن به حجّ رفتم و آن شمش را همراه خود بردم و به بغداد وارد شدم و ابو القاسم حسين بن روح - رضى الله عنه - درگذشته بود و ابو الحسين علىّ بن محمّد سمرى رضى الله عنه را ملاقات كردم و آن شمش را به وى تسليم كردم . 47 - ابو جعفر بزرجى گويد : در سامرا مرد جوانى را در مسجد معروف به مسجد زبيده در خيابان بازار ديدار كردم كه مىگفت هاشمى و از فرزندان موسى ابن عيسى است و ابو جعفر نام وى را ذكر نكرد من نماز مىخواندم و چون سلام نماز را بر زبان جارى كردم گفت : آيا تو قمّى هستى يا رازى ؟ گفتم : من قمّى هستم امّا در مسجد امير المؤمنين عليه السّلام در كوفه مجاورم ، گفت : آيا بيت موسى بن عيسى را در كوفه مىشناسى ؟ گفتم : آرى ، گفت : من از فرزندان اويم و گفت : من پدرى داشتم كه چند برادر داشت و برادر بزرگتر ثروتمند بود امّا برادر كوچك چيزى نداشت ، روزى بر برادر بزرگ درآمد و ششصد دينار از وى سرقت كرد ، برادر بزرگ مىگويد من با خود گفتم : نزد امام حسن بن علىّ بن محمّد بن رضا عليه السّلام بروم و از وى درخواست كنم كه به برادر كوچك ملاطفت كند شايد كه مال مرا
297
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 297