نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 242
امام گذشته ابو محمّد صلوات الله عليه اعلام هدايت براى شما قرار نداده است ؟ و اگر علمى نهان شد علمى آشكار نگرديد و اگر ستارهاى افول كرد ستارهاى ندرخشيد ؟ و چون خداى تعالى ابو محمّد را قبض روح كرد پنداشتيد كه او رابطهء بين خود و خلقش را قطع كرده است ؟ هرگز چنين نبوده و تا روز قيامت چنين نخواهد بود در آن روز امر خداى تعالى ظاهر شود و آنان ناخشنود باشند . اى محمّد بن ابراهيم ! براى چيزى كه بخاطر آن آمدى شكّ به خود راه مده كه خداى تعالى زمين را از حجّت خالى نگذارد ، آيا پدرت پيش از وفاتش به تو نگفت : هم اكنون بايد كسى را حاضر كنى كه اين دينارهايى را كه نزد من است وزن كند و چون دير شد و شيخ بر جان خود ترسيد كه به زودى بميرد به تو گفت : آنها را تو خود وزن كن و كيسهء بزرگى به تو داد و تو سه كيسه داشتى و يك كيسه كه دينارهاى گوناگون در آن بود ، آنها را وزن كردى و شيخ با خاتم خود آنها را مهر كرد و گفت تو هم آنها را مهر كن ، اگر زنده ماندم كه خود مىدانم چه كنم و اگر مردم ، تو اوّلا در بارهء خود و ثانيا در بارهء من از خدا بپرهيز و مرا خلاص كن و چنان باش كه به تو گمان دارم ، خدا تو را رحمت كند آن دينارهايى را كه از ما بين
242
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 242