نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 220
من اين داستان را فراموش كرده بودم تا آنكه ما درخواست كرديم . اين حديث را عمّار بن حسين و محمّد بن محمّد نيز به طرق خود برايم روايت كردهاند . 25 - ابو الحسين حسن بن وجناء از پدرش و او از جدّش [1] روايت مىكند كه گفت : در خانهء امام حسن عليه السّلام بوديم كه سواران خليفه همراه جعفر كذّاب ما را فرا گرفتند و به چپاول و غارت مشغول شدند و تمام توجّه من به قائم عليه السّلام بود كه آسيبى نبيند ، گويد : در اين حال و در مقابل چشمم ناگهان او پيش آمد و از در خانه بيرون رفت ، در آن هنگام او شش ساله بود و هيچ كس او را نديد تا از ديدگان نهان شد . و از بعضى كتابهاى تاريخى به طريق و جاده ( نوشتهها ) نقل مىكنم و از كسى آن را سماع نكردم . از محمّد بن حسين بن عبّاد نقل است كه گفت : امام حسن عليه السّلام روز جمعه وقت نماز صبح درگذشت و در آن شب كه هشت روز از ماه ربيع الأوّل سال دويست و شصت هجرى گذشته بود نامههاى بسيارى بدست خود براى