responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 214


شود و بعد از آن به واسط عراق بيايد و در آنجا يك سال يا اندكى كمتر بماند سپس به سمت كوفه حركت كند و ميان آنها جنگى درگيرد كه از نجف تا حيره و غرىّ را فرا گيرد ، جنگى سخت كه عقول را زايل كند و هر دو طايفه نابود شوند و خداوند باقيماندهء آنها را درو كند .
سپس اين قول خداى تعالى را برخواند : * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * امر ما در شب يا روز بر آنها درآيد و آنها را درو خواهيم كرد ، گوئيا كه از ديروز گذشته اصلا نبوده‌اند . [1] گفتم : اى آقاى من و اى فرزند رسول خدا ! مقصود از امر چيست ؟ فرمود : ما امر خدا و لشكريان او هستيم . گفتم : اى آقاى من و اى فرزند رسول خدا ! آيا وقت آن نرسيده است ؟ فرمود : * ( اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ) * .
24 - ابو نعيم انصارىّ زيدىّ گويد : من در مكَّه بودم و با جماعتى از مقصّره كه محمودىّ و علَّان كلينىّ و ابو الهيثم دينارىّ و ابو جعفر همدانىّ كه بالغ بر سى مرد مىشديم در نزد مستجار و كنار خانهء كعبه نشسته بوديم و من در ميان ايشان جز



[1] - يونس : 24 .

214

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست