نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 208
داد ، چشم باز كردم و به ناگاه ديدم كافور خدمتكار ابو محمّد عليه السّلام است و مىگويد : أحسن الله بالخير عزاكم خدا در اين مصيبت به شما جزاى خير دهد و مصيبت شما را به نيكى جبران كند ما از غسل و تكفين دوست شما فارغ شديم ، برخيزيد و او را دفن كنيد كه او نزد آقاى شما از همه گرامىتر بود آنگاه از ديدگان ما نهان شد و ما با گريه و ناله بر بالين او حاضر شديم و حقّ او را ادا كرديم و از كار دفن او فارغ شديم . خداى او را رحمت كناد . 23 - ابو جعفر محمّد بن حسن بن عليّ بن ابراهيم بن مهزيار گويد : [1] از پدرم شنيدم كه مىگفت : از جدّم عليّ بن ابراهيم مهزيار شنيدم كه مىگفت : در بسترم خوابيده بودم و در خواب ديدم كه گويندهاى به من مىگويد : به حجّ برو كه صاحب الزّمان را خواهى ديد . علىّ بن ابراهيم گويد : من خوشحال و خندان از خواب بيدار شدم و در نماز بودم تا آنكه سپيدهء صبح دميد و از نماز فارغ شدم و از
[1] - في بعض النّسخ « محمّد بن علي قال سمعت أبي يقول : سمعت جدّي عليّ بن مهزيار » و هو كما ترى مضطرب لأنّ عليّ بن ابراهيم أبوه دون جدّه و من اراد الاطلاع على كيفية السند و ما في المتن فليراجع طبعتنا الاولى لهذا الكتاب صفحة 465 و 466 .
208
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 208