responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 196


جامه و سه دينار آن مربوط به اجارهء دكانهاست .
مولاى ما فرمود : پسر جان ! راست گفتى ، اكنون اين مرد را راهنمايى كن كه حرام آن كدامست ؟ گفت : وارسى كن كه آن دينار رازى كه تاريخ آن فلان سال است و نقش يك روى آن محو شده و آن قطعه طلاى آملى كه وزن آن ربع دينار است كجاست و سبب حرمتش اين است كه صاحب اين دينارها در فلان ماه از فلان سال يك من و يك چارك نخ به همسايهء بافندهء خود داده كه آن را ببافد و مدّتى بعد دزدى آن نخها را ربوده است ، آن بافنده به صاحبش خبر داده كه نخها را دزد ربوده است ، امّا صاحب نخها وى را تكذيب كرده و بجاى آن ، يك من و نيم نخ باريكتر از وى بازستانده است و از آن جامه‌اى بافته است كه اين دينار رازى و آن قطعه طلاى آملى بهاى آن است . و چون سر كيسه را باز كرد در آن نامه‌اى بود كه بر آن نام صاحب آن دينارها و مقدار آن نوشته شده بود و آن دينارها و آن قطعه طلا به همان نشانه در آن بود .
سپس كيسهء ديگرى در آورد و آن كودك گفت : اين از فلان بن فلان ساكن فلان محلَّهء قم است و در آن پنجاه دينار است كه دست زدن به آن بر ما روا نيست .

196

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست