responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 195


انارى طلايى بود كه نقشهاى بديعش در ميان دانه‌هاى قيمتى آن مىدرخشيد كه آن را يكى از رؤساى بصره تقديم كرده بود و در دستش قلمى بود كه چون مىخواست بر صفحهء كاغذ چيزى بنويسد آن پسر بچه انگشتانش را مىگرفت و مولاى ما آن انار طلايى را در مقابلش رها مىكرد و او را به آوردن آن سرگرم مىكرد تا او را از نوشتن باز ندارد . بر او سلام كرديم و او پاسخ گرمى داد و اشاره فرمود كه بنشينيم و چون از نوشتن نامه فارغ شد ، احمد بن اسحاق انبانش را از زير عبايش بيرون آورد و آن را در مقابلش نهاد امام عليه السّلام به آن پسر بچه نگريست و گفت : پسر جان ! مهر از هداياى شيعيان و دوستانت بردار و او گفت :
اى مولاى من ! آيا رواست دست طاهر را به هداياى نجس و اموال پليدى كه حلال و حرامش به يك ديگر در آميخته است دراز كنم ؟ و مولايم فرمود : اى ابا اسحاق ! آنچه در انبان است بيرون بياور تا حلال و حرام آن را جدا كند و چون اوّلين كيسه را احمد از انبان بدر آورد آن پسر بچه گفت : اين كيسه از آن فلان بن فلان است كه در فلان محلَّهء قم ساكن است و در آن شصت و دو دينار است كه چهل و پنج دينار آن مربوط به بهاى فروش زمين سنگلاخى است كه صاحبش آن را از پدر خود به ارث برده و چهارده دينار آن مربوط به بهاى نه

195

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست