نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 187
سفر خود را آغاز نمودم در حالى كه در برابر هدايت و ارشاد خداى تعالى شاكر بودم و مىدانستم كه خداى تعالى زمينش را معطَّل نگذارد و پيوسته در آن حجّت واضح و امام قائمى خواهد بود . و من اين خبر مأثور [4] و نسب مشهور را ذكر كردم تا بصيرت اهل يقين افزوده گردد و منّتى را كه خداى تعالى بر مردم نهاده است تعريف كرده باشم كه آن ايجاد نژاد پاك و تربت مزكَّى است و مقصودم اداى امانت و تسليم آن است تا خداى تعالى ملَّت هاديه و طريقهء مستقيمهء مرضيه را قوّت و عزم و تأييد و پشتيبانى و عصمت عطا فرمايد : * ( وَالله يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ ) * . 20 - و از يكى از اساتيد علم حديث به نام احمد بن فارس اديب شنيدم كه مىگفت : در همدان حكايتى شنيدم و آن را براى يكى از برادرانم نقل كردم و او از من درخواست كرد كه آن را به خط خود بنويسم و چون نمىتوانستم خواهش او را ردّ كنم به ناچار نوشتم و صحّت و سقم اين داستان بر عهدهء كسى است كه آن
[4] - يعنى خبرى را كه نوشتهاند و حكايت مىكنند و ممكن است ساختگى باشد .
187
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 187