responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 172


برطرف مىكند .
13 - عبد الله سورى گويد : به بستان بنى عامر رفتم و پسرانى را ديدم كه در بركهء آبى بازى مىكردند و جوانى را ديدم كه بر سجاده نشسته و آستينش را بر دهانش نهاده بود ، گفتم : اين كيست ؟ گفتند : محمّد بن الحسن عليه السّلام است و شبيه پدرش بود .
14 - عبد الله بن جعفر گويد : با احمد بن اسحاق نزد عمرى - رضى الله عنه - بودم و به او گفتم : من براى اطمينان قلبم از تو پرسشى دارم ، همچنان كه خداى تعالى در داستان ابراهيم فرمود : * ( أَ وَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ) * . آيا صاحب مرا ديدى ؟ فرمود : آرى و براى او گردنى است مثل اين - و با هر دو دست به گردنش اشاره كرد - گويد : گفتم : اسم او چيست ؟ گفت : از جستجوى آن بپرهيز كه اين قوم مىپندارند اين نسل منقطع شده است .
15 - محمّد بن صالح گويد : پس از درگذشت امام حسن عليه السّلام هنگامى كه جعفر

172

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 172
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست