نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 173
كذّاب در امر ميراث منازعه مىكرد ، صاحب الزّمان از موضع نامعلومى در برابر جعفر درآمد و فرمود : اى جعفر ! براى چه متعرّض حقوق ما مىشوى ؟ جعفر متحيّر و مبهوت شد ، سپس وى از ديدگانش نهان گرديد ، بعد از آن جعفر در ميان مردم به طلب او درآمد امّا وى را نديد ، و چون مادر امام حسن - جدّهء آن حضرت - درگذشت گفته بود كه در همان سرا دفن شود و جعفر با آنها به منازعه برخاست و گفت : اين سراى من است و كسى در آن دفن نمىشود ، آن حضرت بيرون آمد و فرمود : اى جعفر ! آيا اين سراى توست ؟ سپس از ديدگانش نهان گرديد و بعد از آن آن حضرت را نديد . 16 - محمّد بن أبى عبد الله اسامى بعضى از كسانى را كه بر معجزات صاحب - الزّمان عليه السّلام واقف شده و آن حضرت را زيارت كردهاند بدين شرح گزارش كرده است : وكلاء : بغداد : عمرى و پسرش و حاجز و بلالى و عطار . كوفه : عاصمىّ . اهواز : محمّد بن إبراهيم بن مهزيار . قم : أحمد بن إسحاق . همدان : محمّد بن صالح .
173
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 173