responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 167


مناظره كنند ، گفت : همان گونه كه گفتم در خلوت و با نرمى با وى مناظره كن ، گويد : حسين با من خلوت كرد و من در بارهء محمّد صلَّى الله عليه و آله و سلَّم از وى پرسيدم ، گفت :
او چنان است كه براى تو گفته‌اند جز آنكه جانشين او پسر عموى وى علىّ بن أبى طالب است كه شوهر دخترش فاطمه و پدر فرزندانش حسن و حسين است ، گفتم : أشهد أن لا إله إلَّا الله و أنّه رسول الله و نزد آن امير رفتم و اسلام آوردم و او مرا به حسين بن اشكيب سپرد و او هم احكام و دستورات اسلامى را به من آموخت ، بدو گفتم : ما در كتب خود يافته‌ايم كه هيچ خليفه‌اى از دنيا نرود جز آنكه خليفه‌اى جانشين او شود ، خليفهء علىّ عليه السّلام كه بود ؟ گفت : حسن و بعد از او حسين - آنگاه ائمّه را يكايك برشمرد - تا آنكه به حسن بن علىّ رسيد و گفت :
اكنون بايد در طلب جانشين حسن باشى و از او پرسش كنى و من نيز در طلب او بيرون آمدم .
محمّد بن محمّد راوى حديث گويد : او با ما وارد بغداد شد و براى ما گفت كه رفيقى داشته كه مصاحب او در اين امر بوده است امّا از بعضى خصائل اخلاقى او خوشش نيامده و او را ترك كرده است .
گويد : يك روز كه در آب نهر فرات يا صراة كه نهرى در بغداد است غسل

167

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست