نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 104
اين كوه كه محيط بر زمين است نيرو داده مرا بدين كار توانا ساخته است . آن فرشته گفت : راست گفتى . ذو القرنين گفت : اى فرشته ! از حال خود برايم بازگو ، گفت : من بر اين كوه كه محيط بر زمين است گمارده شدهام و اگر اين كوه نبود زمين با اهلش سرنگون مىشد و در روى زمين كوهى بزرگتر از اين نيست و آن اوّلين كوهى است كه خداى تعالى استوار كرده است و قلَّهء آن به آسمان دنيا متّصل است و ريشهء آن در زمين هفتم است و حلقهوار زمين را احاطه كرده است و در روى زمين شهرى نيست جز آنكه ريشهاى به اين كوه دارد و چون خداى تعالى اراده فرمايد شهرى فرو ريزد به من وحى كند و من آن ريشه را كه متّصل به آن شهر است مىجنبانم و زلزله به وقوع خواهد پيوست . و چون ذو القرنين ارادهء رجوع نمود به آن فرشته گفت : مرا سفارشى كن ، فرشته گفت : غم روزى فردا مدار و كار امروز را به فردا ميفكن و بر آنچه از دستت رفته اندوه مخور و تو را به مدارا سفارش مىكنم و جبّار و متكبّر مباش . آنگاه ذو القرنين به نزد يارانش برگشت و آنها را به طرف مشرق برگردانيد و
104
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 104