نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 350
اذن آن را صادر فرمايد و خداوند امرش را خواهد رسانيد . من در كتاب مكنون و دانش مخزون كه آن را براى خود اختيار كردم و از ديگران باز داشتم خبرى عظيم و پيشامدى بزرگ را يافتهام كه در آن شرافت زندگانى و فضيلت مرگ براى مردم به طور عموم و طايفهء تو به طور خصوص وجود دارد ، عبد المطَّلب گفت : اى پادشاه ! مانند تو ديگران را مسرور مىسازد و نيكى مىورزد آن راز چيست ؟ همه صحرانشينان پشت در پشت فداى تو شوند . گفت : چون در تهامه كودكى متولَّد شود كه بين دو كتفش خالى سياه باشد ، امامت از آن اوست و پيشوايى تا روز قيامت شما را خواهد بود ، عبد المطَّلب گفت : از نفرين بركنار باشى من با خبرى برگردم كه هيچ هيئتى با آن برنگشته است و اگر هيبت پادشاه و احترام و اعظام او نبود از رازگوئى او با خود پرسش مىكردم تا بر شادى بيفزايد . ابن ذى يزن گفت : اكنون يا او متولَّد شده است و يا قريبا متولَّد خواهد شد ، نامش محمّد است ، پدر و مادرش مىميرند و جدّ و عمويش او را سرپرستى مىكنند ، او با نيكوترين نسب متولَّد شده و خداوند او را آشكارا مبعوث فرمايد و از طايفهء ما براى او يارانى قرار داده است تا اولياء خود را به واسطهء آنها عزّت بخشد و دشمنان خود را خوار سازد ، به نيروى آنان مردم را از هر طرف سركوب
350
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 350