نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 321
بود كه ندا مىكرد : گواهى مىدهم كه هيچ خدايى جز الله نيست و عيسى روح - الله است و محمّد حبيب الله ! وصف محمّد در عمق گوشت و پوست من رسوخ كرد و ديگر خوراك و شرابى بر من گوارا نشد . مادرم گفت : اى فرزندم چرا امروز به مطلع آفتاب سجده نكردى ؟ من با او به مكابره پرداختم تا آنكه ساكت شد چون به خانهء خود بازگشتم ديدم كتابى به سقف اتاق آويخته است ، به مادرم گفتم : اين چه كتابى است ؟ گفت : اى روزبه ! وقتى از جشن برگشتيم اين كتاب را آويخته ديدم ، به آن نزديك مشو كه اگر به آن نزديك شوى پدرت تو را خواهد كشت ، گويد ، من خود را نگاه داشتم تا آنكه شب گذشت و پدر و مادرم خوابيدند ، برخاستم و كتاب را برگرفتم و بناگاه ديدم كه در آن نوشته است : * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * اين عهدى است از خداى تعالى براى آدم ، او از صلب آدم پيامبرى مىآفريند كه به او محمّد مىگويند ، به مكارم اخلاق فرمان مىدهد و از پرستش بتها باز مىدارد اى روزبه ! به نزد وصىّ عيسى برو و به او ايمان بياور و آئين گبران فرو گذار . گويد : من فريادى كشيدم و شدّتم افزون شد و پدر و مادرم مطلب را دانستند و مرا گرفته و در چاه عميقى زندانى كردند و گفتند : اگر از اين راه برگشتى كه هيچ و الَّا تو را خواهيم كشت و به آنها گفتم : هر چه مىخواهيد
321
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 321