responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 322


بكنيد كه دوستى محمّد از دلم بيرون نخواهد شد .
سلمان گويد : پيش از خواندن آن نامه ، عربى نمىدانستم ، آن روز خداى تعالى به من عربى را تفهيم كرد ، گويد : در آن چاه ماندم و هر روز چند قرص كوچك نان فرو مىفرستادند .
گويد : چون گرفتاريم به درازا كشيد ، دستانم را به آسمان برداشته و گفتم :
بار الها ! تو محمّد و وصيّتش را محبوب من ساختى ، پس به حقّ منزلت او فرج مرا برسان و مرا از اين گرفتارى برهان ! بعد از آن مردى به نزد من آمد كه جامهء سفيدى در بر داشت و گفت : اى روزبه ! برخيز و دست مرا گرفت و به صومعه آورد و من به اين سخنان آغاز كردم : أشهد أن لا إله إلَّا الله و أنّ عيسى روح الله و أنّ محمّد حبيب الله . مرد ديرنشين به من رو كرد و گفت : آيا تو روزبه هستى ؟
گفتم : آرى ، گفت : بالا بيا ، و من هم به نزد او بالا آمدم و دو سال كامل به او خدمت كردم و وقتى كه وفاتش نزديك شد ، گفت من خواهم مرد ، گفتم : مرا به كه مىسپارى ؟ گفت : كسى را نمىشناسم كه هم عقيدهء من باشد ، مگر راهبى كه در انطاكيه است و چون او را ديدى سلام مرا به او برسان و اين لوح را به او بده و لوحى به من داد ، چون وفات كرد او را غسل و كفن كرده و دفن نمودم و لوح را برگرفته و به انطاكيه مسافرت كرده و به آن صومعه آمدم و مىگفتم : أشهد أن لا

322

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست