نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 306
به او گفت : در دنيا تو را بخشيدم تا پيامبر خدا موسى عليه السّلام را ملاقات كرده و شكايت تو و قومت را بدو برم . صفوراء گفت : وا ويلا ! به خدا اگر بهشت را بر من ارزانى كنند ، شرمم آيد كه پيامبر خدا را در آن ملاقات كنم زيرا كه هتك حرمت وى را كردهام و بر جانشين او شوريدهام . و ائمّهء پس از يوشع بن نون تا زمان داود عليه السّلام به مدّت چهار صد سال پنهان بودند و تعداد آنها يازده تن بود و پيروان هر يك از آنها به نزد آن ائمّه آمد و شد داشتند و معالم دين خود را از آنها مىآموختند تا آن كه نوبت به آخرين آنها رسيد و او غايب شد و پس از ظهورش بشارت به داود عليه السّلام داد و گفت : داود همان كسى است كه زمين را از جالوت و لشكريانش پاك خواهد ساخت و فرج ايشان در ظهور اوست و آنها نيز در انتظار او بودند و چون زمان داود رسيد آنان چهار برادر بودند و پدر پيرى داشتند و داود در ميان ايشان از همه كوچكتر بود و كسى از وى ياد نمىكرد و نمىدانست كه او ، داود پيامبر است كه منتظر اويند ، همان كسى كه زمين را از جالوت و لشكريانش پاك مىسازد ، امّا شيعيانش مىدانستند كه او به دنيا آمده و به سنّ نيرومندى رسيده است او را مىديدند و
306
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 306