نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 212
امّا اين سخن او كه مىگويد : ايشان ادّعا كردند كه حسن فرزندى ندارد ، اين قوم مدّعى اين مطلب نشدند مگر پس از آنكه پيشينيانشان براى آنها نقل كردهاند كه احوال او چه خواهد بود و غيبتش چگونه واقع خواهد شد و وضعيتش چيست و اختلاف مردم در بارهء او به چه پايهاى خواهد رسيد . و اين كتابهاى ايشان است هر كه مىخواهد بدانها مراجعه كند و اين مطالب را در آنها بخواند . و امّا اين سخن او كه مىگويد : همهء اين فرقهها در نزاع و كشمكش به سر مىبرند و يك ديگر را تكفير مىكنند . آرى راست مىگويد و بعضى از مسلمين بعضى ديگر را تكفير مىكنند . هر چه مىخواهد بگويد و به هر كيفيّتى كه دوست دارد طعنه بزند ، براهمه نيز سخنان او را دستاويز قرار داده و مانند آن را در طعن به اسلام مطرح مىكنند . كسى كه از خصمش مسألهاى بپرسد تا مذهب او را نقض كند و آن سؤال عينا به وى برگردانيده شود ، چنين شخصى مذهب خود را نقض كرده است ، مثل كسى كه تقدير كرده است خصمش را ملزم سازد ، زيرا او مرديست كه از خود پرسش مىكند و قول خود را نقض مىكند . داستان صاحب اين كتاب هم همين است ، نبوّت اصل است و امامت فرع آن است ، و اگر صاحب كتاب اقرار به اصل دارد ، روا نيست كه بر فرعى كه راجع به اصل است اعتراض
212
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 212