نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 190
و عترتم را جانشين گردانيدم ، دانستيم كه مقصود پيامبر ايشانند و لا غير ، زيرا اگر فرد ديگرى از عترتش چنين مقامى را داشت او را مخصوص مىگردانيد و مكانت و موقعيّت او را اعلام مىفرمود تا آنكه گرايش او به امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام بىجهت نباشد و اين واضح است و الحمد لله ، آنگاه دليل بر امامت امام حسن پس از امير المؤمنين عليه السّلام آن است كه پدرش او را خليفهء خود كرد و برادرش امام حسين هم به دلخواه از او پيروى كرد . امّا اينكه گفته است : اماميّه با اجماع مخالفت كرده و مدّعى شدهاند كه امامت در خاندان مخصوصى از عترت است ، به او مىگوئيم : اين اجماع سابقى كه ما با آن مخالفت كردهايم كدام اجماع است ؟ كه ما از آن اطَّلاعى نداريم ، جز آنكه مخالفت اماميّه را با زيديّه مخالفت با اجماع خوانده باشى كه اگر مقصود تو آن باشد ، اماميّه هم مىتواند بگويد شما زيديّه با ادّعاى خود مخالفت اجماع اماميّه را كردهايد ، به علاوه تو مىگويى كه امامت جز بر فرزندان حسن و حسين عليهما السّلام روا نيست ، پس بگو به چه دليل فرزندان آن دو امام را به امامت اختصاص دادى و ساير
190
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 190