چگونه فرياد نكنم و حال آنكه رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم ايستاده گاهى به زمين و گاهى به حرب و جنگ شما نظر مىكنند و من خوف دارم كه خدا را خوانده و اهل زمين را نفرين كرده پس حق تعالى ايشان را هلاك كند . بعضى از لشكريان به برخى ديگر گفتند : اين انسانى ديوانه است . توبه كنندگان در بين لشكر گفتند : به خدا سوگند ما براى خود اين كار را نكرده بلكه بخاطر رضايت و خشنودى پسر سميّه سرور جوانان اهل بهشت را كشتيم . پس بر عبيد الله بن زياد خروج كرده و كارشان به آنجائى رسيد كه رسيد . عرض كردم : فدايت شوم : اين فريادكننده چه كسى بود ؟ حضرت فرمودند : ما نمىبينيم او را مگر جبرئيل عليه السّلام و همين قدر بدان اگر از خداوند اذن مىداشت چنان صيحه مىزد كه جملگى قالب تهى كرده و روحشان به جهنّم روانه مىشد ولى مهلتشان داد تا به گناهان خويش افزوده و عذاب اليم و دردناك را براى خود فراهم كنند . عرض كردم : فدايت شوم ، چه مىفرمائيد راجع به كسى كه بر زيارت آن حضرت قدرت دارد ولى مع ذلك آن را ترك مىكند ؟ حضرت فرمودند : وى عاق رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم و عاق ما بوده و به امرى كه بايد به آن توجّه مىكرد استخفاف نموده و كسى كه آن حضرت را زيارت كند خداوند متعال ما وراء حوائجش مىباشد يعنى نيازمندىهايش را بر آورده مىكند و آنچه خواسته اش مىباشد را كفايت مىكند و نيز زيارت آن حضرت رزق را به بنده جلب كرده و آنچه را كه بايد وى خرج كند برايش باقى مىگذارد و گناهان پنجاه سال او را خدا مىآمرزد و پس از زيارت شخص به اهل خودش باز مىگردد در حالى كه هيچ گناه و لغزشى بر او نيست مگر آنكه تمام از نامه عملش محو مىشود و اگر