responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 705


امير گفت : البتّه از او در گذشتم .
و اين حمويه پس از آن بزيارت حضرت عليه السّلام ميرفت ، و دختر خود را به زيد بن محمد بن زيد علوى داد پس از آنكه پدرش محمّد بن زيد - رضى الله عنه - در گرگان بقتل رسيده بود ، و او را بقصر خود انتقال داد ، و آنچه انعام بايد به او دهد تسليم وى كرد ، و تمامى اين امور بواسطهء بركتى بود كه از مرقد مطهّر حضرت رضا عليه السّلام ديده بود انجام شد .
و زمانى كه ابو الحسين محمّد بن احمد بن زياد علوىّ - رحمه الله - خروج كرد و قريب بيست هزار تن از اهل نيشابور با او بيعت كرده بودند ، خليفه او را در آنجا دستگير كرد و به بخارا فرستاد ، و حمويه بر او وارد شد و غلّ و زنجير از گردنش باز كرد ، و به امير خراسان گفت : اينان فرزندان پيغمبر صلى الله عليه و آله ميباشند و گرسنگى ميكشند ، بر تو واجب است كه از ايشان نگهدارى كنى و امورشان را كفايت نمائى تا به خروج براى طلب معاش ناچار نشوند ، و براى محمد بن احمد علوىّ مقرّرى قرار داد كه هر ماه به او داده شود ، و او را آزاد كرده به نيشابور بازگردانيد ، و اين عمل سبب شد كه در بخارا سادات را وظيفه ميدادند ، و اين از بركت اين مرقد شريف - كه بر ساكنش درود باد - شد .

705

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 705
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست