responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 700


خواب در كنار قبر رضا عليه السّلام بمن خبر داد ، ( امير ) بدنش بلرزه درآمد و در حال خطلخ تاش را طلبيد و گفت : كيسه اى كه برداشته اى در كجاست ؟ ! او انكار كرد - و از عزيزترين غلامان او بود - امر كرد كه او را بزدن تهديد كنند تا بگويد كيسه كجا است ، من گفتم : اى امير لازم نيست بفرمائى او را بزنند زيرا رسول خدا صلَّى الله عليه و آله جاى كيسه را بمن خبر داده است ، گفت : آن كجا است ؟
گفتم : در خانه اش در زير اجاق با همان مهر امير دفن شده است ، كسى را كه مورد اعتمادش بود فرستاد ، و دستور داد كه آنجا را حفر كند ، و آن مرد بخانهء او آمد و آنجا را حفر كرد و كيسه را سر بمهر يافت و آن را برداشته نزد امير آورد و بر زمين نهاد ، چون امير نظرش بر آن كيسه افتاد و مهر خود را بر آن ديد ، رو بمن كرده گفت : اى ابو نصر ، من پيش از اين فضل و موقعيّت تو را نمىشناختم و بزودى بر حقوق و احسان تو و احترامت مىافزايم ، و تو را بر ساير افراد پادگانم مقدّم ميدارم ، و اگر ميدانستم قصد مشهد دارى تو را بر يكى از اسبهاى سوارى خود سوار ميكردم ، ابو نصر گويد : من از تركان دستگاه او ترسيدم از اين وضع و موقعيّت من نزد امير كه حسدشان بر من افزونى گيرد و مرا در گرفتارى شديدى اندازند ، لذا از امير اذن گرفتم و به نيشابور آمدم و در دكَّان خود نشستم

700

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 700
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست