نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 699
ابو الحسن خزاعيّ نوشت كه جميع ما يملك مرا در طوس متصرّف شود ، و بمن هم اذن رفتن داد ، من بسوى طوس رفتم ، و منزل بمنزل چارپاى سوارى كرايه ميكردم تا بطوس - كه بر ساكنش سلام خدا باد - رسيدم ، و قبر حضرت را زيارت كردم و در آنجا در بالاى سر مبارك حضرت دعا كردم و از خداوند خواستم كه مرا بر موضع آن مال مطَّلع سازد ، در آنجا مرا خواب ربود و در عالم رؤيا رسول خدا صلَّى الله عليه و آله را ديدم ميفرمود : برخيز حاجتت روا شد ، از خواب بيدار شدم و وضو ساختم و إلى ما شاء الله نماز خواندم و دعا كردم باز چشمان مرا خواب ربود و در حالت رؤيا رسول خدا صلَّى الله عليه و آله را ديدم بمن فرمود : آن كيسه را خطلخ تاش دزديده ، و در زير اجاق خانه اش دفن كرده و آن كيسه در آنجا بمهر امير ابو نصر صغانى موجود است ، گويد : بسوى امير بازگشتم ، در حالى كه هنوز چهل روز تمام نشده و سه روز باقى بود ، و چون بر امير داخل شدم ، گفتم : حاجتم روا شد ، گفت : خدا را شكر ، بيرون آمدم و لباس سفر را عوض كرده و خود را مرتّب نموده بر او وارد شدم ، پرسيد اكنون كيسه كجا است ؟ گفتم : نزد خطلخ تاش است ، پرسيد : از كجا دانستى ؟ گفتم : رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در
699
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 699