responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 697


شنيدم كه گفت : سيلى عظيم از ناحيهء سناباد بسوى مشهد سرازير شد كه خوف آن ميرفت بقعه و مزار را ويران نمايد ، امّا بخواست خدا در راه مسيل منحرف شد و بالا گرفت و در قناتى كه از محلّ مشهد بلندتر بود ريخت و آسيبى به مشهد امام عليه السّلام وارد نيامد .
10 - محمّد بن احمد ابو الفضل نيشابورى گويد : محمّد بن احمد سنانىّ براى من نقل كرده گفت : من در خدمت سرلشكر ابو نصر صغانى فرماندهء سپاه بودم و او مرا احسان ميكرد ، و در ركاب او تا صغانيان ( كه شهريست در ما وراء النّهر و امروزه ظاهرا جزء تاجيكستان است ) بودم ، و از جهت اكرامى كه بر من مينمود ، اطرافيانش بر من حسد ميبردند ، و گاهى بمن امانتى ميداد ، كه از جمله وقتى كيسه اى مختوم كه در آن سه هزار درهم بود بمن داد كه آن را بخزانه اش تسليم كنم ، و من آن كيسه را گرفته در جايى كه دربان او نشست نشستم و كيسه را در برابر خود نهادم و بنا كردم راجع به كار خود با ديگران صحبت كردن كه يك بار ديدم كيسهء پول نيست و آن را سرقت كرده‌اند و ندانستم چه كنم ، و امير ، غلامى داشت بنام خطلخ تاش و او در آنجا حاضر بود ، و چون نظر كردم و

697

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 697
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست