responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 651


گردد ؟ دعبل عرضكرد : يا ابن رسول الله بفرماييد .
حضرت اين دو بيت را اضافه كرد :
< شعر > و قبر بطوس يا لها من مصيبة توقّد في الأحشاء بالحرقات إلى الحشر حتّى يبعث الله قائما يفرّج عنّا الهمّ و الكربات < / شعر > [1] دعبل گفت : يا ابن رسول الله بفرمائيد كه در طوس قبر كيست ؟ حضرت فرمودند : آن قبر من است كه روزگارى نمىگذرد مگر اينكه طوس محلّ آمد و رفت شيعيان و زوّار قبر من مىشود ، و اعلام ميكنم كه هر كس مرا در زمان غربت قبرم در طوس زيارت كند او در درجهء من با من همدم خواهد بود در حالى كه خداوند او را از گناه پاك و آمرزيده باشد .
سپس حضرت پس از اينكه قصيدهء دعبل بپايان رسيد از جاى برخاست و دعبل را گفت كه بر جاى خود بماند ، و به درون خانه رفت ، و ساعتى گذشت خادم آن حضرت با كيسه اى از زر كه داراى يك صد دينار بود بيرون آمد ، و آن را به دعبل داد - و سكهء آن دينارها بنام حضرت بود - و به دعبل گفت : مولايت فرموده است : اين كيسهء زر را نفقهء خود كن ، دعبل گفت : بخدا سوگند من



[1] . و قبرى در شهر طوس است كه وا مصيبتا از غم و اندوهش كه آتش مصيبت فاجعهء مرگش در اعضا و رگ و ريشهء بدن شعله ميزند تا روز حشر ، مگر خداوند قائمى برانگيزد و بر ستم و ستمكاران پيروز شود و درد و رنج ما را تا حدّى آرام بخشد .

651

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 651
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست