responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 597


آن را نديده بودم ، آن را برگرفته نزد حضرت آوردم ، پس او را كفن كرد و بر او نماز گذارد ، پس گفت : آن تابوت را بياور ، عرضكردم نزد نجّارى روم و از او بخواهم تابوتى بسازد ؟ فرمود : نه ، برخيز و برو در خزانه و انبار تابوتى هست ، من بانبار رفته تابوتى يافتم كه تاكنون در آنجا آن را نديده بودم ، آن را نزد حضرتش آوردم ، او جنازهء حضرت رضا عليه السّلام را برداشته در آن تابوت نهاد و دو پايش را راست يك ديگر نهاد و دو ركعت نماز خواند كه هنوز تمام نشده بود كه سقف خانه شكافت و جنازه از آن شكاف سقف خارج شد و بيرون رفت ، من عرضكردم يا ابن رسول الله اينك مأمون خواهد آمد و پدرت رضا عليه السّلام را از ما مطالبه مىكند ، ما بايد چه كنيم ؟ فرمود : ساكت باش اى ابا صلت ، جنازه باز خواهد گشت ، و هيچ پيامبرى در مشرق از دنيا نرود و وصىّ او در مغرب نميرد مگر اينكه خداوند ارواح و اجساد آنان را جمع مينمايد ، هنوز امام گفتارش را تمام نكرده بود كه سقف شكافت و جنازه با تابوت فرود آمد ، پس برخاست و جنازه را از تابوت بيرون آورد و در بستر خود قرار داد ، مانند اينكه غسل داده و كفن كرده نشده است ، آنگاه مرا گفت : اى ابا صلت برخيز و در را بروى مأمون باز كن ، من

597

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 597
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست