نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 527
ابى كثير روايت كرد كه گفت : چون موسى بن جعفر عليهما السّلام وفات كرد ، مردم در امر او متحيّر ماندند و بعد از او به امامى قائل نشدند ، و من در آن سال بحجّ رفتم و ناگاه حضرت رضا عليه السّلام را ملاقات كردم ، بدلم خطور ميكرد كه آيا در امامت موسى عليه السّلام باقى بمانم يا اين شخص كه فرزند اوست امام زمان من است ؟ و با خود ميگفتم : « * ( أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُه ) * » ( آيا از بشرى مانند خودمان متابعت كنيم ) تا من در اين افكار بودم آن حضرت چون برقى جهنده بر من گذر كرد و فرمود : من بخدا سوگند آن بشرى هستم كه بايد او را متابعت و پيروى كنى ، گفتم : از خداى تعالى و تو پوزش ميطلبم و عقيدهام را بشما ميسپارم ، فرمود : بخشيده شده باشى . و بهمين سند بيش از يكنفر از مشايخم اين حديث را براى من از محمّد ابن ابى عبد الله كوفىّ نقل كردهاند . دلالت ديگر : 28 - جعفر بن نعيم شاذانىّ - رحمه الله - بسند مذكور در متن از حسن بن - علىّ وشّاء روايت كرد كه گفت : حضرت رضا عليه السّلام برايم نقل كرد : هنگامى كه
527
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 527