responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 478


پروردگارا ! من اينان را ارشاد كردم و آنچه بر گردن من واجب بود كه به اينان بگويم دريغ ننمودم و گفتم ، بار الها ! براستى كه من در حال شكّ رهايشان نكردم و براى تقرّب جستن بسوى تو تقديم علىّ را بر ديگران پس از رحلت پيغمبرت صلى الله عليه و آله دين خود گرفتم ، آنچنان كه رسول تو ما را بدان امر كرده بود ، راوى گويد : همه متفرّق شديم ، و ديگر چنين اجتماعى پس از آن تا مأمون زنده بود تشكيل نداديم .
محمّد بن احمد بن يحيى بن عمران اشعرىّ گفت : در خبرى ديگر آمده كه همهء قوم ساكت شدند ، و مأمون پرسيد : سبب سكوت شما چيست و چرا ساكت شديد ؟ گفتند : نمىدانيم چه بگوئيم ، مأمون گفت : پس همين مقدار بحث كفايت مىكند و حجّت بر شما تمام شد ، آنگاه دستور داد همه را بيرون كنند ، و ما همگى با حالت تحيّر و سرگردانى و خجلت بيرون شديم ، و مأمون بفضل بن سهل نظر افكنده گفت : اين نهايت آن چيزى بود كه اينان داشتند ، پس كسى فكر نكند كه جلالت من مانع شد كه اينان بر من كلامم را نقض كنند ، و توفيق دهنده خداست .

478

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 478
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست