نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 454
نزد تو بهتر و درستتر است ؟ اسحاق گويد : من مدّتى سر بزير بودم و جوابى نداشتم ، تا اينكه سر برداشته گفتم : اى امير ! خداوند در بارهء ابو بكر فرموده است : * ( ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِه لا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنا ) * ( دومين آن دو نفر بود در غار هنگامى كه پيغمبر بيار و صاحبش گفت : مترس خدا با ما است - توبه : 40 ) و خداوند عزّ و جلّ او را بنسبت مصاحب با پيغمبرش صلى الله عليه و آله مفتخر مىگرداند ، مأمون گفت : سبحان الله ! چقدر فهم تو اندك است ، آيا كافر مصاحب مؤمن نمىشود ؟ اين چه فضيلت است ، مگر نشنيده اى سخن خداوند را كه حكايت فرموده : * ( قالَ لَه صاحِبُه وَهُوَ يُحاوِرُه أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ، ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ) * ( به صاحب و دمسازش كه با او مىستيزيد گفت : آيا بخدا كافر شدى ؟ او كه تو را از خاك آفريد سپس از نطفه ، آنگاه تو را مرد تمامى ساخت - كهف : 37 ) پس خداوند كافرى را مصاحب مؤمنى ياد كرد ، و يا شعر هذلىّ شاعر كه گفته است : < شعر > و لقد غدوت و صاحبي وحشيّة تحت الرداء بصيرة بالمشرق < / شعر > بىشك صبح كردم و اسب سواريم وحشى بود و از زير جلش به همه جا بينا بود و محلّ طلوع آفتاب را با نگريستن انتظار ميكشيد . و يا گفتار ازدىّ ، شاعرى ديگر كه گفته است :
454
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 454