نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 455
< شعر > و لقد ذعرت الوحش فيه و صاحبي محض القوائم من هجان هيكل < / شعر > و بدون ترديد ترسيدم و وحشت كردم از تنهائى در آن مكان و تنها همدم و دمساز من چارپائى نجيب و ساق سپيد و بلند قامت بود . پس شاعر اسب خود را صاحب خويش خوانده است . امّا آنكه فرموده : « * ( إِنَّ الله مَعَنا ) * » ( خدا با ماست ) پس بدان كه خداوند با هر نيكوكار و بدكردارى هست ، مگر نشنيده اى كه خداوند فرموده : و * ( ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ ) * - تا آخر آيهء سورهء مجادله كه معنايش اينست كه هيچ سه تنى با هم نجوى نكنند جز اينكه خداوند چهارمى آنان است ، و هيچ پنج تنى با يك ديگر نباشند الَّا اينكه خداوند ششمى ايشان است ، و نه كمتر و نه بيشتر از اين جماعتى گرد نيايند جز آنكه خداوند با آنانست هر كجا كه باشند » . و امّا اينكه فرمود : * ( لا تَحْزَنْ ) * پس بگو بدانم اين حزن و ناراحتى ابو بكر طاعت خدا بود يا معصيت او ؟ اگر فكر ميكنى كه طاعت خدا بود ، پس گوئى رسول خدا صلى الله عليه و آله از طاعت خدا او را منع فرمود ، و اين بر خلاف فعل شخص حكيم است ، و اگر گوئى آن معصيت بود ، پس در اين چه فضيلتى است براى عاصى . اكنون بگو بدانم اينكه خداوند حكايت فرموده : * ( فَأَنْزَلَ الله سَكِينَتَه عَلَيْه ) *
455
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 455