responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 407


3 - و خيلى قريب و شدنى است كه شخصى سرّى را فاش ننموده و در خاطره و ذهنش مرتّب ميگذرد و او را بىطاقت ميكند و نمىتواند آن را بپوشاند ، و بىاختيار آن را فاش مىسازد .
آنگاه مأمون عرضكرد : اگر بخواهى بگوئى كه بر كتاب خاك ريزند ( از مادهء ترب ) چه ميگوئى ؟ امام فرمود : ميگويم :
« ترب » ( براى خشك كردن نامه كه با مركَّب مينوشتند خاك نرم بر آن ميريختند كه نم مركَّب را بكشد ) ، مأمون گفت : از مادّهء « سحا » اگر صيغهء امر بنا كنيد چه ميگوئيد ؟ فرمود :
« سح » ، گفت : از مادّهء « طين » چه ميگوئيد ؟ فرمود :
« طين » ، مأمون بغلامش گفت :
« ترّب هذا الكتاب » ( بر اين كتاب خاك ريز ) و « سحه » و « طيّنه » ( بر اين نامه خاك ريز و سر آن را ببند ، و آن را در گل فرو گير چنان كه آن زمان بجاى خشك كن از خاك استفاده مىشده و پاكت نامه را مىبستند و ميان گل مىنهادند و آن گل را مهر مىنمودند كه كسى جز آن كس كه نامه بنام او نوشته شده بود از آن مطَّلع نگردد ) .
سپس آن را براى فضل بن سهل بفرست ، و سيصد هزار درهم براى ابو الحسن عليه السّلام از وى بستان .
مؤلَّف كتاب ( ره ) گويد : وجه دريافت حضرت رضا عليه السّلام از مأمون مال را همان وجهى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هداياى ملوك و پادشاهان را

407

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 407
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست