responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 392


كردن نعمتهائى كه خداوند بتفضّل مرا داده است مانع نمىشوم ، نهايت آنست كه من شوق و نشاط و خوشحالى بر اوصاف خود نمىكنم ، و امّا اينكه گفتى :
صاحبت يعنى مأمون مرا بر اين منصب استقرار داده است ، پس بدان كه مرا او محلَّى نداده مگر آن محلَّى كه پادشاه مصر به يوسف صدّيق داد ، و تفصيل حال آن دو را تو ميدانى ( يعنى تو ميدانى كه پادشاه مصر كافر بود ، و يوسف صدّيق پيغمبر ) ، مردك با شنيدن اين مطلب خشمش بجوش آمده گفت : اى پسر موسى ! از حدّ خود قدم فراتر نهاده اى و از شأن خود تجاوز نمودى ! خداوند براى باران زمانى را تقدير كرده و آن در وقت معيّن و مقدّر بدون تقديم و تأخير ميبارد ، تو آن را براى خود علامت و معجزه قرار داده اى و بدان مىبالى و براى خود برترى و قدرت نشان ميدهى ، گويا كه كارى مانند ابراهيم خليل الرّحمن - هنگامى كه سر مرغان را بدست گرفت و اعضاء كوبيدهء آنها را كه بر قلَّه كوهها بودند خواند ، و آنها با شتاب خود را رسانده به سرهاى خود ملحق شدند و بال زده و باذن خدا پرواز نمودند - كرده اى ، اگر راست مىگوئى در آنچه پنداشته اى پس زنده كن اين دو را و بر من مسلَّط ساز ( مرادش دو شير كه بر نقش مسند مأمون بود ميباشد ) ، كه اگر اين كار را انجام دادى آن وقت ميتوانى آن را معجزه

392

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست