نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 383
در دل نسبت بشما چه عقيده اى دارد كه آن را پنهان مىكند ، ما چنين سخنانى گفتيم و او چنان جوابهائى داد ، مأمون گفت : كار خوبى كرديد ( يا موفّق شديد ) ، و چون آنان از نزد مأمون بيرون شدند ، حضرت قصد ملاقات مأمون كرد و بر او وارد شد ، و مجلس را خلوت نمودند و امام آنچه شده بود با مأمون در ميان گذاشت ، و سفارش كرد كه خود را از ايشان حفظ كند و مواظب خويش باشد ، و چون مأمون اين ماجرا را شنيد يقين كرد حضرت راست ميگويد و او صادق است . باب 41 طلب باران حضرت - بدرخواست مأمون - و نشاندادن قدرتهاى الهى در اجابت دعاى او و هلاكت و رسوائى مخالفان و منكران شخصيّت او عليه السّلام 1 - محمّد بن قاسم مفسّر بسند مذكور در متن از امام عسكرىّ از پدرش از جدّش از علىّ بن موسى عليهم السّلام روايت كرده گفت : چون مأمون علىّ بن موسى عليهما السّلام را وليعهد خويش قرار داد مدّتى باران نيامد . بعض از اطرافيان مأمون و مخالفين حضرت رضا عليه السّلام شروع بياوه گوئى كرده گفتند : اين از شومى علىّ بن
383
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 383