responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 368


كند و هر چه از زر و لباس و اثاث دارند برگيرد ، حتّى براى هر زن بيش از يك پوشش باقى نگذارد ، و در آن وقت موسى بن جعفر عليهما السّلام در بغداد در زندان بسمّ كشته شده بود ، و حضرت رضا در خانه اش بود كه جلودىّ با سوارانش بآنجا حمله برد ، حضرت رضا عليه السّلام ناچار زنان را به يكى از اطاقهاى خانه برد و خود پشت درب ايستاد ، جلودىّ چون اين بديد كوشش داشت خود وارد آن بيت شود و خود از زنان آنچه از زر و زيور دارند بگيرد ، و امام شديدا امتناع ورزيده و فرمود : من خود متصدّى اين كار ميشوم و سوگند ميخورم كه چيزى باقى نگذارم و هر چه باشد بگيرم ، ولى جلودىّ حاضر نشد و ميكوشيد كه خود اين كار را انجام دهد ، حضرت هم مانع بود و گفتگو بسيار شد ، با اينكه حضرت سوگند ياد ميكرد تا بالاخره جلودىّ پذيرفت و آن حضرت به آن بيت داخل شد و هر چه همراه زنان بود از لباس و زر و زيور ، گوشواره و خلخال و دستبند همه را هر چه بود گرفته تحويل جلودىّ داد ، و غير اينها هر چه از اثاث در آن خانه بود همه را از كم و بيش بغارت بردند ) . « مترجم گويد : قيام محمّد بن جعفر سنهء 200 زمان مأمون بود » .
و اكنون كه جلودىّ بر مأمون وارد شد و حضرت را در كنار مأمون ديد ، و نظر آن حضرت به جلودىّ افتاد به مأمون گفت : يا امير المؤمنين اين پيرمرد را

368

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 368
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست