responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 342


روايت كرده كه گفت : بيشتر مردمى كه در بيعت با حضرت رضا عليه السّلام شركت كردند ؛ اعمّ از سران سپاه و مردم عادى ، و كسانى كه اين را نمىخواستند ميگفتند كه اين كار فضل بن سهل است كه خليفه را بدان وادار كرده است ، اين مطلب بگوش مأمون رسيد ، نيم شب مرا طلبيد ، من نزد او رفتم ، بمن گفت : اى ريّان ! بمن خبر رسيده كه مردم گفته‌اند بيعت با رضا عليه السّلام از تدبيرات فضل بن سهل است ، گفتم : آرى ، اى امير اين را ميگويند ، [ و درست هم همين است ] گفت :
واى بر تو اى ريّان ! آيا كسى چنين جسارتى دارد كه به خليفه اى كه خليفه زاده است و قدرت بدست او است و همه از رعيّت و صاحب منصبان منقاد و مطيع و بفرمان اويند پيشنهاد كند كه با دست خود خلافت را بديگرى بسپار ؟ ! آيا اين با عقل درست در مىآيد ؟ ! عرضكردم : نه بخدا سوگند اين طور نيست كه آنان ميگويند ، احدى جسارت چنين پيشنهادى را ندارد ، گفت : نه ، اين چنين كه ميگويند نيست ، لكن من براى تو سبب آن را ميگويم : هنگامى كه برادرم محمّد امين بمن امر كرد كه نزد او روم و خود را باو معرّفى كنم تا در بارهء من حكمى كه در نظر دارد صادر كند ، من امتناع نموده و بگفته اش اعتناء ننمودم ، وى فرمانى به علىّ بن عيسى بن ماهان نوشت و او را مأمور كرد كه مرا دستگير

342

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 342
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست