responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 322


آل پيغمبر عليهم السّلام افرادى هستند كه دامنشان از هر گناه و آلودگى پاك و مطهّر است ( به آيهء تطهير ) و درود و سلام و صلوات بر ايشان است هر گاه ذكرشان بميان آيد ( آيهء * ( إِنَّ الله وَمَلائِكَتَه يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ) * ) و هر آن كس را كه تبارش را ياد ميكنى چنانچه علوى نباشد ، در قديم الأيّام براى او افتخارى نبوده است ، خداوند عزيز هنگامى كه بندگانش را آفريد با چنين اتقان و نظم و ويژگى از ميان همهء مخلوقاتش شما خاندان آل محمّد را برگزيد و در ميان همه ، شما را انتخاب كرد ، اى مردمان ! شمائيد آن ملأ اعلى ، و نزد شما است علم كتاب خدا ( يعنى قرآن ) و آنچه از سوره‌ها آمده است .
چون امام عليه السّلام اين بشنيد : فرمود : ابياتى سرودى كه تاكنون ديگران نياورده بودند ، آنگاه غلامش را فرمود : آيا از مخارج ما چيزى با تو اكنون هست ؟ غلام گفت : سيصد دينار ، فرمود : آن را به وى ده ، سپس گفت : شايد آن را اندك شمارد ، اى غلام آن استر را هم باو عطا كن .
چون سال دويست و يكم هجرىّ برآمد ، اسحاق بن موسى بن عيسى بن موسى امير الحاجّ شد و با مردم بحجّ رفت و در خطبه اش مأمون را بخلافت و علىّ بن موسى الرّضا را بولايتعهدى دعا كرد ، و از مستمعين حمدويه بن علىّ بن عيسى بن ماهان بمخالفت بپاخاست ، و اسحاق بن موسى لباس رسمى خود را كه سياه بود طلبيد و آن را نيافت پس پرچم سياهى برگرفت و بخود پيچيد ، و خطاب بمردم گفت : أيّها النّاس ! آنچه من گفتم طبق مأموريتى بود كه

322

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست