responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 315


بىرغبت نيست ، بلكه اين دنيا است كه به او بىرغبت است ، مگر نمىبينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت ، باشد كه بخلافت نائل گردد ، مأمون از اين سخن در خشم شده گفت : تو مرتّب با من طورى رفتار مىكنى كه من آن را خوش ندارم ، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن ميدانى ، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را باختيار بپذيرى و الَّا تو را بدان مجبور ميكنم ، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر ، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم ( تو را ميكشم ) ، حضرت فرمود : خداوند مرا از اينكه خود را بهلاكت اندازم نهى فرموده ، اگر امر بدين منوال است هر كار كه بنظرت رسيده انجام ده ، و من آن را مىپذيرم بشرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم ، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم ، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او - عليه السّلام - را وليعهد قرار داد . و لكن كاملا از آن كراهت داشت .
4 - علىّ بن احمد دقّاق - رضى الله عنه - به دو واسطه از محمّد بن عرفه نقل كرد كه گفت : من بحضرت رضا عليه السّلام عرضكردم : يا ابن رسول الله چه چيز شما را مجبور ساخت كه ولايتعهدى مأمون را پذيرفتى ؟ فرمود : همان چيز كه جدّم

315

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 315
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست