نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 671
پاسخ گفت : خدا ميفرمايد : آن گاويست سخت زرد رنگ و خالص ، و شادكنندهء بينندگان ، و اگر آنان چنين گاوى مىآوردند قبول مىشد ، و لكن در ضلال خود سماجت كردند و خداوند هم بر آنها سخت گرفت ، به موسى گفتند : از خدايت بپرس اين چگونه گاوى باشد ؟ امر بر ما مشكل شده ، اگر خدا بخواهد ما را راهنمائى خواهد كرد ، موسى عليه السّلام گفت : خدا ميفرمايد : آن گاويست كه نه رام است كه زمينى را شخم زند و يا با او آب از چاه كشند و زراعت را آب دهند ، و داراى رنگ خالص يك دست ، گفتند : اكنون صفاتش چنان كه رفع شبهه بشود بيان كردى ، پس جستجو كردند و آن را با چنين خصوصيات نزد جوانى اسرائيلى يافتند لكن جوان گفت : آن را نمىفروشم مگر به قيمت اينكه پوست آن را پر از طلا كنيد ، بنى اسرائيل نزد موسى آمده اين خبر را به او گزارش دادند ، موسى عليه السّلام فرمود : چاره اى نيست آن را بخريد ، ناچار آن را خريدند و دستور داد آن را ذبح كردند ، آنگاه دستور داد كه دم آن گاو را به بدن مقتول بزنند و چون چنين كردند زنده شد و گفت : اى فرستادهء خدا ! پسر عمويم مرا به قتل رسانده ، نه آن كس كه او را متّهم كردهاند ، و بدين سبب قاتلش را شناختند . پس پيامبر خدا ، موسى عليه السّلام به يكتن از يارانش گفت : اين گاو
671
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 671