نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 424
عجز و نااميدى كردند و به دو گروه تقسيم شدند ، گروهى گفتند : اين مرد كه ادّعا مىكند رسول خداى آسمان و زمين است ، خدايان شما را جادو كرده است تا شما را از خدايانتان به سوى خداى خويش متوجّه گرداند ، گروه ديگر گفتند : نه ، بلكه خدايان شما با ديدن اين مرد كه از آنان عيبگويى مىكند و در موردشان سخنان نامربوط مىگويد ، و شما را به پرستش خداى ديگرى مىخواند ، خشمگين شدهاند و زيبايى و بهاى خود را از شما پوشاندهاند تا شما نيز به خاطر آنان خشمگين شويد و انتقام آنان را از اين مرد بگيريد . لذا همگى بر آن شدند كه او را بكشند ، براى اين كار لولههاى بلندى از سرب كه دهانههاى گشادى داشت ، برگرفتند و آنها را از قعر چشمه تا روى آب مثل لولههاى سفالين آبراهه ( فاضلاب ) بر روى هم سوار كردند ، و آب داخل آن ( چشمه يا لوله ) را كشيدند و سپس در قعر آن چاهى عميق با دهانهء تنگ حفر كردند و پيامبرشان را به درون آن انداختند و صخرهء بزرگى بر دهانهء آن نهادند و آنگاه لولهها را از آب بيرون آوردند و گفتند : اكنون كه خدايان ديدند كه ما ، شخصى را كه در باره شان به بدى سخن مىگفت و ما را از پرستش آنان باز
424
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 424