نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 385
كه غير خداست ، و وقتى ميگويى : اراده خدا نيست ، در واقع قبول كرده اى كه آن خداست ، سليمان پرسيد : آيا خداوند ميداند چگونه چيزى را خلق كند ؟ حضرت فرمودند : بله ، سليمان گفت : معنى اين حرف اين است كه [ از ازل ] آن چيز وجود داشته است [1] . حضرت فرمودند : حرف محالى مىزنى ، زيرا چه بسا كسى بنّائى بلد است ولى خانه اى نمىسازد ، يا خيّاطى بلد است ولى خيّاطى نمىكند ، يا ساختن چيزى را بلد است ولى هرگز آن را نمىسازد ، سپس حضرت فرمودند : آيا خدا خودش مىداند كه واحد است و چيزى بهمراهش نيست ؟ گفت : بله ، حضرت فرمودند : آيا اين مطلب ، چيزى را بهمراه خدا ثابت مىكند [2] ؟ سليمان گفت : نمىداند كه واحد است و چيزى با او نيست ، حضرت فرمودند : آيا تو اين را مىدانى ؟ گفت : بله ، حضرت فرمودند : پس تو از خداوند داناترى ! سليمان گفت : اصلا ، اين موضوع محال است ، حضرت فرمودند : از نظر تو محال است كه خداوند واحد باشد و چيزى با او نباشد و
[1] . سليمان معتقد بود : علم به شىء مستلزم وجود آن شىء است در حالى كه چنين نيست . [2] . يعنى اگر خدا بداند كه چيزى به همراهش نيست ، پس اول بايد به « چيز » ( شىء ) علم داشته باشد و طبق عقيدهء سليمان علم به شىء مستلزم وجود آن شىء است ، پس خداوند مىداند كه يكتاست و چيزى با او نيست ، ولى در عين حال چيزى با او هست ! .
385
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 385