نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205
جعفر راه چاره اى نيست . راوى ادامه داد سپس سرورمان ، حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام سه روز قبل از وفاتش مسيّب را - كه نگهبان آن حضرت بود - بخواست و به او گفت : مسيّب ! گفت : بله ، مولاى من . حضرت فرمود : من امشب به مدينه ، شهر جدّم رسول الله صلى الله عليه و آله خواهم رفت تا فرزندم علىّ را به همان چيزهايى كه پدرم به من سفارش كرده ، سفارش كنم و او را وصىّ و جانشين خود گردانم و دستورات لازم را به او بدهم . مسيّب گفت : مولاى من ! چگونه به من دستور مىدهى كه درها را برايتان باز كنم ، در حالى كه نگهبانان ديگرى نيز به همراه من هستند ؟ . حضرت فرمود : اى مسيّب ! يقينت به خدا در بارهء ما ضعيف است ! گفت : نه ، مولاى من ! حضرت فرمودند : پس صبر كن ، گفتم : مولاى من ، از خدا بخواهيد مرا ثابت قدم كند ، حضرت نيز دعا كردند : خدايا ، او را ثابت قدم كن ، سپس فرمودند : من خدا را به آن اسم عظيمش ، كه آصف ، خدا را به آن خواند و
205
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205