نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 184
بدهند . مخارق گفت : يا أمير المؤمنين ! دخترانم دم بخت هستند و نياز دارم برايشان جهيزيّه تهيّه كنم ، هارون دستور داد ده هزار دينار ديگر به او بدهند . مخارق بار ديگر گفت : يا أمير المؤمنين ! يك مستمرى دائمى نيز برايم در نظر بگيريد كه زندگى من و عيال و دخترانم و همسرانشان را تأمين كند ، هارون دستور داد زمينى ( يا زمينهايى ) كه درآمدش در سال به ده هزار دينار مىرسيد به او بدهند و نيز دستور داد كه اينها را سريعا و در همان مجلس به او تحويل دهند . مخارق نيز بلافاصله برخاست و نزد موسى بن جعفر رفت و به حضرت عرض كرد : من ، از عملى كه اين ملعون با شما كرد مطَّلع شدم و براى شما به او نيرنگ زدم و انعامهاى خود را كه سى هزار دينار مىشود به اضافهء زمينى كه ساليانه ده هزار دينار درآمد دارد ، از او گرفتم و به خدا قسم - سرورم ! - به هيچ يك از آنها نياز ندارم ، فقط براى شما گرفتهام و شهادت مىدهم كه اين زمين ( ها ) مال شماست و پولها را هم براى شما آوردهام .
184
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 184