responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 182


گفت : من در ظاهر و از روى قهر و غلبه امام مردم هستم و موسى بن جعفر امام حقّ است . به خدا سوگند - پسرم - او از من و از همهء مردم به جانشينى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلَّم سزاوارتر است ، و قسم به خدا كه اگر تو نيز بخواهى حكومت را از من بگيرى ، گردنت را مىزنم ، زيرا حكومت و پادشاهى عقيم است ( و فرزند و غير فرزند نمىشناسد ) .
و زمانى كه ( هارون ) تصميم گرفت از مدينه به مكَّه برود ، دستور داد دويست دينار در كيسه اى سياه بريزند و سپس به فضل بن ربيع گفت : اين پول را به نزد موسى بن جعفر ببر و به او بگو : أمير المؤمنين مىگويد : فعلا دستمان تنگ است و بعدا ، صله و احسان ما به شما خواهد رسيد .
من به او اعتراض كردم و گفتم : يا أمير المؤمنين ! به فرزندان مهاجرين و أنصار و ساير قريش و بنى هاشم و كسانى كه اصلا حسب و نسبشان را نمىشناسى ، پنج هزار دينار و كمتر انعام مىدهى و به موسى بن جعفر كه اين طور

182

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 182
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست