responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 178


شد و گفت : يا أمير المؤمنين ! در پشت درب مردى ايستاده است و ادّعا مىكند كه موسى بن جعفر بن محمّد بن علىّ بن حسين بن علىّ بن أبى طالب است . هارون به محض شنيدن اين مطلب به من و ، امين و مؤتمن و ساير فرماندهان رو كرد و گفت : خود را « ضبط و ربط » كنيد سپس به دربانى كه اجازهء ورود مىداد گفت : به او اجازهء ورود بده و مواظب باش بر غير جايگاه مخصوص من ننشيند .
در اين هنگام شيخى بر ما وارد شد كه از كثرت شبزنده دارى چهره اش زرد و پفآلود شده بود و عبادت ، او را ضعيف و لاغر كرده بود ، ظاهرش همچون مشك پوسيده بود ، و سجود ، صورت و بينىاش را مجروح ساخته بود ، وقتى هارون را ديد ، خود را از روى بهيمه اى كه بر آن سوار بود بزير افكند ، و هارون در اين موقع فرياد زد : نه بخدا سوگند بايد روى فرش ( يا تخت ) من بنشينى و مأمورين نگذاشتند او پياده شود . ما همگى با اجلال و احترام و بزرگداشت به او مىنگريستيم ، او همين طور ، سوار بر الاغ به جلو مىآمد تا به بساط و جايگاه مخصوص رسيد ، دربانها و فرماندهان همگى دور او حلقه زده بودند ، در اين موقع

178

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست