نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 166
گفتم : البتّه خير . و تا به حال نيز كسى جز امير المؤمنين در اين باره چيزى از من سؤال نكرده بود . هارون ادامه داد : چرا شما اجازه مىدهيد كه مردم ( چه سنّى و چه شيعه ) شما را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم منتسب بدانند و به شما بگويند : « اى فرزندان رسول خدا » در حالى كه شما ( فرزندان حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلَّم نيستيد ، بلكه ) فرزند على هستيد و اشخاص را بايد به پدرشان منتسب نمود ، ( شما از فاطمه نسل و نسب نمىبريد زيرا ) فاطمه ( زن است و زن ، براى نطفهء مرد مثل ) ظرف است ( و خود نقشى در نسل و نسب فرزند خود ندارد ) و حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلَّم جدّ مادرى شما است ( و نبايد شما را منسوب به ايشان [1] دانست ؟ ) . گفتم : يا أمير المؤمنين ! اگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله زنده شوند ، و دختر شما را خواستگارى كنند آيا به ايشان جواب مثبت مىدهيد ؟ هارون گفت : سبحان الله ! چطور ممكن است جواب مثبت ندهم ؟ ! بلكه با اين كار بر عرب و عجم و قريش افتخار مىكنم .
[1] . مترجم گويد : پيش از اين نيز ، اين شبهه در أذهان وجود داشته است ، حتّى شاعرى چنين گويد : < شعر > بنونا بنو أبنائنا و بناتنا بنوهنّ أبناء الرّجال الأباعد < / شعر > فرزندان ما ، فرزندان پسرانمان هستند و فرزندان دخترانمان ، فرزندان مردان بيگانهاند .
166
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 166