نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 141
من اين سكَّهها را نمىخواهم و بايد دينارهائى را كه مىخواهيد به من بدهيد سكَّه اش چنين و چنان باشد ، موسى بن جعفر دستور داد آن دينارها را برگرداندند و سى هزار دينار ديگر به همان اوصافى كه صاحب مزرعه خواسته بود بدو داد . هارون اين سخنان را شنيد و حواله داد دويست هزار درهم بدو بدهند كه آن را از برخى نقاط شرقى دريافت كند ، فرستادگان علىّ بن اسماعيل براى دريافت پول رفتند . علىّ بن اسماعيل كه در انتظار رسيدن پولها بسر مىبرد ، روزى به بيت الخلأ رفت ، ناگهان به اسهالى دچار شد كه تمام رودههاى او را از دبرش بيرون آورد ، و ( نزديكانشان كه از جريان مطَّلع شدند ) هر چه خواستند او را معالجه كنند نشد و به حال مرگ افتاد و در همان حال كه مشغول جان كندن بود آن اموال هم رسيد علىّ بن اسماعيل ( با حسرتى فراوان بدانها نگريست و ) گفت : من كه در حال مردن هستم ، اينها را براى چه كار مىخواهم ! از آن طرف هارون در آن سال به حجّ رفت و ابتدا به مدينه طيّبه وارد شد و مقابل قبر رسول خدا - صلى الله عليه و آله - ايستاده گفت : اى رسول خدا من از تو در بارهء كارى كه ارادهء انجام آن را دارم پوزش مىطلبم . قصد دارم موسى بن جعفر را به زندان بيفكنم چون او مىخواهد ميان امّت تو اختلاف و تفرقه ايجاد كند و خون آنها را بريزد . آنگاه دستور داد آن حضرت را در حالى كه در مسجد مدينه بود دستگير ساختند . . . » . ( جعفر بن محمّد بن أشعث كه در اين قضيّه ، راجع به او صحبت شد ، فرزند محمّد بن اشعث مىباشد و محمّد بن اشعث در دربار منصور دوانيقى بود . جعفر بن - محمّد بن أشعث جريان شيعه شدن خود را چنين نقل مىكند :
141
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 141