responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 140


نيست ، أبو الفرج اصفهانىّ مؤلَّف كتابى كه گفته شد گويد : [1] « يحيى بن خالد ، مالى براى علىّ بن اسماعيل فرستاد ( و او را بر رفتن به بغداد تشويق كرد ) مىخواستند او را به آنجا بفرستند چون عازم رفتن به بغداد شد موسى بن جعفر عليهما السّلام از قصّه مطَّلع شده او را طلبيد و بدو فرمود : اى برادرزاده به كجا مىروى ؟ پاسخ داد : به بغداد . حضرت پرسيد : براى چه مىروى ؟
گفت : من بدهكارى دارم و خود مردى فقير هستم .
حضرت فرمود : من بدهى تو را مىپردازم و زياده بر آن نيز به تو خواهم داد و وعده‌هاى ديگرى هم بدو داد . علىّ بن اسماعيل اعتنايى نكرد و آمادهء حركت شد ، موسى بن جعفر كه تصميم او را دانست او را خواسته و بدو فرمود : تو تصميم رفتن دارى ؟ گفت : آرى ، چاره اى ندارم .
حضرت بدو فرمود : اى برادرزاده متوجّه باش و از خدا بترس ، كودكان مرا يتيم مكن . و در پايان سخن دستور داد سيصد دينار اشرفى و چهار هزار درهم ديگر نيز به او بدهند .
علىّ بن اسماعيل به بغداد آمد و يحيى بن خالد وضع موسى بن جعفر را از او تحقيق كرد و با اضافاتى كه خود بر آن نمود همه را به هارون گزارش داد ، آنگاه خود علىّ بن اسماعيل را به نزد هارون برد ، هارون احوال عمويش ( موسى بن جعفر ) را پرسيد و او زبان به سعايت و بدگوئى آن حضرت گشود و آنچه يحيى بن خالد گفته بود همه را باز گفته و بر آن افزود و گفت : اموالى از مشرق و مغرب برايش مىآورند و او خانه هائى مخصوص جمع آورى اموال دارد كه آنها را در آن خانه‌ها نگهدارى مىكند . و مزرعه اى را به سى هزار دينار خريد و آن را « يسيره » نام نهاد و چون سى هزار دينار را به نزد صاحب آن مزرعه بردند گفت :



[1] . به صفحهء 467 كتاب مقاتل الطَّالبيين ابو الفرج اصفهانى نشر صدوق ، تهران ، ص 467 - 468 ، ترجمه آقاى رسولى محلَّاتى ، مراجعه شود .

140

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 140
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست