responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 142


منصور دوانيقى به پدرم محمّد بن أشعث گفت : شخصى با عقل و كياست مىخواهم تا مأموريّتى به او محوّل نمايم ، پدرم دائى خود به نام « ابن مهاجر » را به او معرّفى كرد ، منصور به « ابن مهاجر » هزاران دينار داده و او را مأمور كرد كه به مدينه برود و عبد الله بن حسن ( عبد الله محض ) و عدّهء ديگرى از سادات ، از جمله جعفر بن محمّد ( امام صادق ) را ملاقات كند و اين مال را بين آنها تقسيم كند و چنين اظهار دارد كه نمايندهء مردم خراسان مىباشد و اين اموال را از جانب شيعيان آن سامان آورده است ، و در ضمن بعد از تقسيم اموال ، از هر يك از سادات « رسيد » هم بگيرد .
« ابن مهاجر » بعد از انجام مأموريّت ، نزد منصور بازگشت . محمّد بن أشعث هم در آن مجلس حضور داشت . ابن مهاجر « رسيدها » را تحويل داد به جز « رسيد » امام صادق عليه السّلام « و گفت : به نزد جعفر بن محمّد رفتم ، او در مسجد النبىّ صلى الله عليه و آله مشغول نماز بود . صبر كردم تا از نماز فارغ شود ، بعد از نماز رو به من كرد و گفت : فلانى ! از خدا بترس و أهل بيت محمّد صلى الله عليه و آله را فريب نده ، و به منصور نيز بگو : از خدا بترس و أهل بيت محمّد صلى الله عليه و آله را فريب نده ! . . . گفتم : مگر چه شده است ؟ گفت : نزديك بيا ، سپس تمام ماجراى بين من و شما ( يعنى خليفه ) را برايم مو به مو تعريف كرد ، گويا در مجلس ما حضور داشته است .
جعفر بن محمّد بن أشعث ادامه داد : در اين موقع منصور گفت : اى ابن مهاجر بدان ، هميشه در خاندان پيامبر ، يك محدّث [1] وجود دارد . و در اين روزگار جعفر بن محمّد ( امام صادق عليه السّلام ) محدّث مىباشد .
جعفر بن محمّد بن أشعث گويد : و اين أمر باعث شد كه ما شيعه شديم ) [2] .



[1] . معناى محدّث در صفحات قبل گذشت .
[2] . بحار الأنوار ، چاپ المكتبة الاسلامية ، تهران ، ج 47 ، ص 74 .

142

نام کتاب : عيون أخبار الرضا ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست